دیگه تموم شد.مثل باد گذشت.این همه مناسبت و روزهای خوش و امیدوار کننده.خیلی ها که توی این روزها بهترین خاطره های زندگیشون رو به وجود آوردند،خیلی ها کارهای بزرگ و مهم انجام دادند،خیلی ها تصمیم های بزرگی گرفتن.خیلی ها هم مثل من هیچ کاری نکردند و این روزها با بقیه ی روزهاشون هیچ فرقی نداشت،شاید پوچ تر هم بود.امیدوارم شما از گروه های اول باشید که انشاالله هستید.میخواستم باز هم با یکی از مثلا شعر...های خودم به روز بشم اما فکر نمی کنم غزل قابل نوشتنی داشته باشم که ارزش حتی یکبار خوندن رو هم داشته باشه.دیروز کتاب یکی از دوستان به دستم رسید که فکر می کنم یعنی مطمئنم که نوشتن شعر عالی ایشون خالی از لطف نیست و برای شما خوندن اون لذت بخش هم هست امیدوارم خودشون هم راضی باشند از اینکه شعرشون رو در وبلاگم قرار می دم.
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است
اینجا مدینه نیست،نه اینجا مدینه نیست پس عطر و بوی کیست که مثل محمد(ص)است؟
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هر جا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت-شهر خدا-شهر مشهد است
رضا عبدین زاده