از ترس تو به آینه ها رشوه داده ام از چشم آسمان و زمین اوووفتاده ام
بازیچه ای برای تو بودم تمام عمر من عاشق غرور تو هستم چه ساده ام
با عشق اشتباه من از دست رفته است یک عمر آبروی تو و خانواده ام
قبلا همیشه همسفری داشتم ولی حالا مسافر تک و تنهای جاده ام
هر قدر بشنوم و بگویند حقم است من پای اشتباه خودم ایستاده ام
سلام دوستان.باز هم با یک غزل از گذشته ها به روز شدم که امیدوارم خوشتون بیاد.