هر چی فکر می کنم هیچ حرفی برای گفتن ندارم پس شعرم رو می نویسم تا شما بگید!
خسته ام از این قفس
می زنم نفس...نفس
زخمیم و تو فقط-
می کنی نگاه و بس
نا امید می شوم
می نشینم و سپس-
می زنم تو را صدا
که به داد من برس
تو ولی...چه فایده
می روی و هیچ کس
یاریم نمی کند
مانده ام در این قفس...